فرازهای دلنشین از سیره اخلاقی پیامبر رحمت
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۳۴۰۸۰
۲۷ رجب سال ۱۳ پیش از هجرت، هنوز زمانی که حضرت محمد (ص) در شهر مکه سکونت داشتند، ایشان از جانب پروردگار الهی به رسالت پیامبری مبعوث شدند. در این زمان پیامبر اکرم (ص) چهل سال سن داشتند و در راه رسیدن به سعادت، آگاهی و هدایت مردم رنج و تلاشهای بسیاری را پشت سر گذاشته بودند.
پس از وحی الهی جبرئیل، نزول آیات الهی و مبعوث شدن پیامبر (ص) آنچه بسیار حائز اهمیت بود، اهداف بعثت پیامبر (ص) است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مبعث چه روزی است ؟
غار حرا یکی از کوههای اطراف شهر مکه است که پیامبر (ص) وقتهای زیادی برای عبادت به آنجا میرفتند و با خداوند نجوا میکردند و در همان غار هم به پیامبری مبعوث شدند. در آن دوران مردم زیادی به بت پرستی و یا دیگر ادیان مشغول بودند، به همین منظور خداوند به واسطه حضرت محمد (ص) مردم جاهل را به خداپرستی دعوت کرد.
به همین منظور، پس از دعوت حضرت رسول اکرم (ص) از مردم به خدا پرستی، از بین خویشاوندان و نزدیکانشان حضرت امیرالمومنین (ع) و حضرت خدیجه (س) به خداوند ایمان آوردند و دین خداپرستی ترویج پیدا کرد. ما مسلمانان هم هر ساله بیست و هفتم ماه رجب را مبارک برشمرده و جشن خواهیم گرفت.
گفتنی است؛ دعا، غسل و نماز از جمله اعمال مستحبی این روز است که روایات بسیاری از آنها یاد شده است.
چرا در عید مبعث زیارت امیرالمؤمنین (ع) افضل است؟
زیارت امیرالمومنین (ع) یکی از اعمال وارد شده در شب عید مبعث میباشد بلکه افضل اعمال آن شب است.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره) در مفاتیح الجنان در اعمال شب مبعث، سه زیارت برای امیرالمومنین (ع) ذکر میکند و سپس به داستانی عجیب به نقل از ابو عبدلله محمد بن بطوطه، یکی از علمای اهل جماعت (اهل سنت) اشاره میکند که مربوط به ششصد سال پیش میشود.
ابن بطوطه در سفرنامه خود که به "رحلة ابن بطوطه" معروف است درباره ورود خود از مکه مکرمه به نجف اشرف و دیدار مرقد مطهّر امیرالمومنین (ع) چنین مینویسد:
اهل این شهر، همه رافضی (شیعه) هستند و برای این روضه مبارکه (مرقد مطهر امیرالمومنین (ع))کراماتی ظاهر شده
از جمله اینکه در شب بیست و هفتم ماه رجب که نام آن شب در نزد اهل نجف "لیلةالمحیا" (شب بیداری و زندگی) است، از عراق و خراسان و سرزمینهای فارس و روم، هر بیمار شَل و فلج و زمین گیری که هست را به این شهر میآورند.
سپس بعد از نماز عشاء، این مبتلایان را کنار ضریح مقدّس میآورند؛ مردم هم جمع میشوند و منتظر خوب شدن و برخاستن آنها هستند؛ این جماعت مردم، بعضی نماز میخوانند، بعضی ذکر میگویند، بعضی قرآن تلاوت میکنند و بعضی به تماشای ضریح مطهر مینشینند.
تا آنکه نصف یا دو ثلث از شب بگذرد؛ در آن هنگام است که تمامی این مبتلایان و زمین گیران که نمیتوانستند حرکت کنند، برمی خیزند و در حالی که صحیح و تندرست شده اند و هیچ درد و مرضی در آنها نیست، میگویند:
" لا اله الا الله، محمّد رسول الله، علی، ولی الله "
و این امری است مشهور و مستفیض (زیاد نقل شده).
البته من (ابن بطوطه) خودم آن شب را در نجف درک نکردم، اما از افراد ثقه و مطمئن که اعتماد بر سخن آنها بود شنیدم.
و همچنین دیدم در مدرسهای که مهمانسرای آن حضرت است، سه نفر زمین گیر که قادر بر حرکت نبودند؛ یکی اهل روم، یکی اهل اصفهان و سومی اهل خراسان بود. از آنها پرسیدم: چگونه شما خوب نشده اید و اینجا مانده اید؟
گفتند: ما به شب بیست و هفتم نرسیده ایم و همین جا مانده ایم تا شب بیست و هفتم سال آینده که شفا بگیریم.
نکته مهم این است که این داستان توسط یکی از علمای اهل جماعت (اهل سنت) نقل گردیده است.
و، اما اینکه چه ارتباطی میان مبعث رسول مکرّم اسلام (ص) و زیارت امیرالمومنین (ع) وجود دارد.
توجه به آیه شریفه ۳ و ۶۷ سوره مبارکه مائده و دقّت و تأمّل در شأن نزول آنها، سرّ این ارتباط را به روشنی بیان میکند.
در آیه ۶۷ سوره مبارکه مائده میخوانیم:
" یا ایّها الرّسول بلّغ ما أنزل الیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته "ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است را کامل به مردم برسان و بدان که اگر نرسانی رسالت او را انجام نداده ای!
به تصریح تمام مفسّران شیعه و تعداد زیادی از مفسّران اهل جماعت (اهل سنّت) این آیه در داستان غدیر خم نازل گردیده که پس از نزول این آیه، پیامبر بزرگوار اسلام، رسما جانشینی و ولایت امیرالمومنین (ع) را اعلام نموده و دست آن حضرت را به عنوان جانشین پس از خود بالا بردند و از همه مردم حاضر که قریب به صد و بیست هزاز نفر بودند، بیعت گرفتند.
به تعبیر آیه شریفه دقّت بفرمایید؛ عجیب است که خداوند متعال صراحتا میفرماید: اگر این کار را انجام ندهی، رسالت و پیامبری تو تمام و کامل نیست!
و دقیقا پس از این اعلان و بیعت گرفتن بود که آیه دوم که بسیار پر محتوا و قابل تامّل است (آیه ۳ سوره مبارکه مائده) نازل گردید:
" الیوم یئس الّذین کفروا من دینکم "
(امروز کفّار از دین شما نا امید شدند)
آری کفّار پس از اعلان جانشینی امیرالمومنین (ع) توسط پیامبر (ص) مأیوس گردیدند، زیرا آنها انتظار داشتند که آئین اسلام، قائم به شخص باشد و با از دنیا رفتن پیامبر (ص)، اوضاع به حال سابق برگردد و بساط اسلام تدریجا برچیده شود، اما هنگامی که مشاهده کردند مردی که از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پیامبر (ص) در میان مسلمانان بی نظیر بود، به عنوان جانشینی پیامبر (ص) انتخاب شد و از مردم برای او بیعت گرفته شد، لذا یأس و ناامیدی نسبت به آینده اسلام آنها را فرا گرفت و فهمیدند که اسلام، آئینی است ریشه دار و پایدار.
" الیوم أکملت لکم دینکم "
(امروز دین شما را کامل گردانیدم)
آری در این روز بود که آئین اسلام با تعیین و اعلان رسمی جانشین برای پیامبر (ص) و روشن شدن وضع آینده مسلمانان به تکامل نهایی خود رسید.
" و أتممت علیکم نعمتی "
(امروز نعمت خود را بر شما تمام نمودم)
در این روز بود که نعمت خداوند با تعیین رهبر لایقی همچون امیرالمومنین علی (ع) برای آینده مردم تمام و تکامل یافت.
" و رضیت لکم الاسلام دینا"
(و امروز اسلام را به عنوان آئین جاویدان برای شما پذیرفتم)
و نیز در همین روز بود که اسلام با إکمال دین و إتمام نعمت به عنوان آئین نهایی از طرف خداوند پذیرفته شد و مورد رضایت قرار گرفت.
شاهد این سخن از کتب اهل جماعت (اهل سنت) روایتی است که خطیب بغدادی در کتاب تاریخ خود، از ابو هریره نقل میکند که بعد از جریان غدیر خم و پیمان ولایت علی (ع) و گفتار عمر بن خطاب به علی (ع) که گفت:
"بخّ بخّ یابن علی بن ابی طالب أصبحت مولای و مولا کلّ مسلم":
مبارک باد بر توای پسر ابوطالب!
که مولای من و مولای هر مسلمانی گردیدی!
در این هنگام بود که آیه" الیوم أکملت لکم دینکم "نازل گردید. (الغدیر/ج ۱/ص ۲۳۰)
لحظه بعثت در فیلم «محمد رسول الله»
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیکوتاه سخن اینکه رسالت پیامبر گرامی اسلام (ص) بدون ولایت جانشین بر حقّش امیرالمومنین (ع) ناقص است؛ لذا برای توجه دادن به این نکته مهم که رسالت، بی ولایت، تمام نیست و هر که پیامبر (ص) را قبول دارد، ولی جانشینی امیرالمومنین (ع) را قبول ندارد، در حقیقت به تصریح قرآن کریم، دینش ناقص است و مورد رضایت پروردگار عالم نیست.
لذا در شب میلاد آئین اسلام یعنی مبعث پیامبر اعظم (ص)، أفضل اعمال، زیارت امیرالمومنین علی (ع) قرار داده شده که این مطلب اساسی به صاحبان عقل و خرد و پیروان نبیّ مکرم اسلام (ص) یادآوری شود؛ چرا که به فرموده خداوند در آیه ۵۵ سوره ذاریات:
"فذکّر فانّ الذّکری تنفع المومنین"
یادآوری کن که یادآوری، اهل ایمان را فایده بخشد.
مهدویت تکمیلگر بعثت است
دینی که بر رسول الله نازل شد و او به مردم ابلاغ کرد بی اشکال بود، اما مسلمانان نتوانستند این برنامه کاربردی را حفظ کنند و به کار گیرند.
از طرفی دین اسلام آخرین دین است و اگر کامل نشود غرض خداوند از هدایتگر بودن آخرین دین زیر سوال میرود لذا باید کسی باشد که دین را همانگونه که هست به مردم عرضه کند.
آنچه که از احادیث برداشت میشود این است که در حکومت امام زمان (عج) همه آرمانهای دین اسلام تحقق پیدا میکند؛ اکثریت مردم دنیا یکتاپرست میشوند و تحت لوای واحد قرار میگیرند و حکومت یکپارچه جهانی فعلیت مییابد. از طرفی وضعیت معیشت مردم به قدری خوب میشود که دیگر هیچ کس نیازمند نخواهد بود و این یعنی تحقق عدالت. مردم آن عصر هیچ انگیزهای برای خیانت یا دزدی و یا تجاوز به حقوق دیگران ندارند و این یعنی پیاده شدن اخلاقی که پیامبر برای تحقق آن مبعوث شدند.
سخن امیرالمومنین (ع) پیرامون مبعث رسول الله (ص)
امام علی علیه السلام درباره بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: خداوند او را در زمانی فرستاد که روزگاری بود پیامبری برانگیخته نشده بود، و مردم در خوابی طولانی به سر می بردند؛ و فتنهها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود، و آتش جنگها شعله می کشید، و دنیا بی فروغ و پر از مکر و فریب گشته، برگ های درخت زندگی به زردی گراییده و از به بار نشستن آن قطع امید شده بود.
فرازهای دلنشین از سیره اخلاقی پیامبر رحمت
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی در کتاب «سنن نبی» بخشی از رفتارهای پیامبر اسلام (ص) را در این زمینه آورده است که در آستانه عید سعید مبعث تقدیم شما میشود.
امام صادق (ع) میفرماید: رسول خدا (ص) عطردانی داشت که بعد از هر وضو خود را با آن معطر میکرد. از این رو هرگاه از منزل بیرون میآمد، بوی عطر در مسیر آن میپیچید.
رسول خدا (ص) کراهت داشت که کسی برای او از جای برخیزید و به همین جهت مردم جلوی پای ایشان بلند نمیشدند، اما موقع رفتن همراه آن حضرت برخاسته و تا در منزل همراهی میکردند.
علی (ع) فرمود: هرگز نشد که رسول خدا (ص) با کسی دست دهد و زودتر از او دستش را بکشد. بلکه درنگ میکرد تا او دستش را بیرون بکشد. هرگز کسی با آن حضرت در کاری یا سخنی مشارکت نکرد که حضرت زودتر از او دست از کار کشد، بلکه صبر میکرد تا وی دست از کار بکشد و نشد کسی با آن حضرت گفتگو را آغاز کند و حضرت پیش از او سکوت کند. هرگز دیده نشد نزد کسی پای خود را دراز کند و هرگز میان دو کار مخیر نشد، مگر آنکه محارم خدا هتک شود که در این صورت به خاطر خدا خشم میگرفت و هرگز در حال تکیه دادن چیزی نخورد تا از دنیا رحلت فرمود.
چیزی از آن جناب درخواست نشد که «نه» بگوید و هرگز حاجتمندی را رد نکرد جز آنکه حاجت او را برمیآورد یا او را با سخنی نرم و دلنواز خرسند میساخت. نمازش در عین تمامیت از نماز همه مردم سبکتر و خطبهاش از همه کوتاهتر و از بیهودهگویی بر کنار بود و، چون از راه میرسید از بوی خوشش شناخته میشد. چون با دیگران بر سر یک سفره مینشست اول کسی بود که شروع به غذا خوردن میکرد و آخرین کسی بود که از غذا دست میکشید و هنگام غذا خوردن از جلو خود میل میفرمود، تنها هنگام خوردن رطب و خرما دست به سوی دیگر هم میبرد.
رسول خدا (ص) هیچ گاه برای خود از کسی انتقام نگرفت، بلکه آزاردهندگان را میبخشید و از آنان گذشت میفرمود.
در روایت آمده رسول خدا (ص) کفش خود را پینه میزد، لباسش را وصله میکرد و خود در خانه را باز میکرد و شیر گوسفندان را میدوشید، چون خادمش از آسیاب کردن خسته میشد، به او کمک میکرد و خود آسیاب مینمود.
آب وضوی شبش را تهیه میکرد، هیچ کس در شرم و حیا بر او پیشی نداشت، هنگام نشستن تکیه نمیکرد و در کارها به اهل خانه کمک میکرد و با دست خودش گوشت خرد میکرد.
تشییع جنازه میکرد، در دورترین نقاط شهر به عیادات بیماران میرفت. با فقرا مینشست، با تهیدستان هم غذا میشد، با دست خود برای آنها لقمه میگرفت. با خویشاوندان صله ارحام میکرد. بر کسی ستم و درشتی نمیکرد. پوزش عذرخواهان را میپذیرفت. بیش از همه کس لبخند بر لب داشت. در خوراک و پوشاک از غلامان و کنیزان خود برتری نمیجست. هرگز به کسی فحش و ناسزا نمیگفت. هیچ گاه زن یا خادم را لعن و نفرین نکرد.
یکی از بهترینهای درج شده در این کتاب همین روایت است که رسول اکرم (ص) فرمودند: اگر توانستی که در تمام روز و شب خود حقد و کینهای از کسی به دل نداشته باشی چنین کن، زیرا این سنت من است و هر که سنت مرا زنده کند مرا زنده کرده، و هرکه مرا زنده کند در بهشت با من خواهد بود.
منبع : جهان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: بعثت حضرت محمد ص بیست و هفتم مبعوث شدن رسول الله اهل جماعت رسول خدا آن حضرت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۳۴۰۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فراز و فرود نوغانداری در گیلان /تجارت پر سودی که از رونق افتاد
ایسنا/گیلان گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود و پرورش کرم ابریشم و تولید نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمیگردد. در دورههای مختلف تاریخ، تولید و تجارت ابریشم، زمینهساز رقابتهای مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم میشود، با انقراض صفویه، نوغانداری افول میکند و از میانه دوره قاجار به سمت مدرن شدن میرود و تا دهه ۶۰ این روند ادامه داشت.
صدای چرخش دوک نخ ریسی با صدای «فاخته» درهم آمیخته و بانوی خانه، پیلههای ابریشم را از هم باز کرده و با سرعت و مهارت، به نخ تبدیل میکند؛ از خاطراتش میگوید:« جوان که بودم، با تابیدن و فروش همین پیلهها برای خودم کلی درآمد داشتم. تازه ما پیلههای نُخاله را میرشتیم، پیلههای خوب را میفروختیم.
پدر من، چهار تلانبار نوغان ( سازههای مخصوصی که برای پرورش کرم ابرایشم استفاده میشد) داشت، نوغانداری زحمت داشت، ولی درآمدش هم خوب بود. یک تلانبار خرج یک عروسی را درمیآورد. تل انبار حداقل دو متر بالاتر از زمین ساخته میشد، با نردبان از تلانبار بالا میرفتیم و روزی سه بار گاهی چهار بار، به کرمها برگ توت میدادیم. آن زمان برق نبود، شب تاریک، با فانوس میرفتیم بالای تلانبار تا برگ توت بگذاریم. از اول بهار تا دو ماه کارمان همین بود. بعد از اتمام دوره خواب، بسته به تعداد تلانبار، ۱۰روز کج چینی (جدا کردن پیله ابریشم از تلانبار) داشتیم.
همه خواهر و برادرها از صبح زود میرفتیم برای جمع کردن و پختن پیلهها. اگر دیر میجنبیدیم، کرم، پیله را سوراخ میکرد، باید سریع پیله را میانداختیم در آب جوش و نخ میگرفتیم. هرکدام خوب بود، میفروختیم و هر پیلهای که ضعیفتر بود، با دوک دستی برای مصرف خودمان نخ میرشتیم. با این نخ لباس میبافتیم، چادرشب میبافتیم برای دوخت خیاطی استفاده میکردیم. خلاصه نوغانداری همهاش سود است، اما به شرطی که خریدار باشد. »
نقی کاظم نژاد، یکی از تولیدکنندگانی است که هرسال تل انبار میگذار و میگوید: «من از بچگی در این باغ توت بزرگ شدم. آن زمان از جاده اصلی چمخاله تا روستای یعقوبیه، درخت دیگری جز توت نبود. دو ماه بهار اقتصاد این منطقه با نوغانداری میگذشت. نوغانداری دیگر صرفه اقتصادی ندارد. ابریشم هم مانند کنف از بین رفته، بچه که بودم، تولید کنف را توسط پدربزرگم دیده بودم. گیاه کنف را لای گل و لای می گذاشتند و طی فرآیندی از آن نخ میگرفتند.»
از میان باغ توت به سمت تلانبار میرویم و او شیوه نوغانداری را توضیح میدهد: «طول نوغانداری حدود ۳۵روز است. هفته اول اردیبهشت که تمام شد، تخم را به صورت جعبهای از اداره نوغان میخریم، اتاق را تا ۲۵ درجه گرم میکنیم. در مدت دو تا سه روز لارو بیرون میآیند. سپس، برگ توت دادن را روزی سه بار شروع میکنیم. ۱۰ روز بعد کرمها را میآوریم روی تلانبار؛ تلانبار باید از سطح زمین بلند و زیر آن خالی باشد تا هوا جریان پیدا کند. بعد از این، برگ توت خوردن بیشتر میشود. نوغان، سه تا چهار مرحله خواب دارد.
خواب اول بعد از سه روز، یعنی سه روز پیوسته برگ میخورد، سپس۲۴ ساعت هیچ برگی نمیخورد. ما میگوییم خوابیده است. بعد تغییرشکل میدهد که ما نوغاندارها میفهمیم. دوباره برگ دادن را شروع میکنیم. مرحله دوم هم سه روز است. خواب سوم ۴۸ ساعت است. یعنی سه روز میخورد ۴۸ساعت میخوابد. بعد از خواب سوم، روی تلانبار گیاهان کرف میریزیم تا کرم موقع تنیدن، تار خود را به برگهای کرف مستحکم کند. بعد از تنیدن پیله هشت تا ۱۰ روز صبر میکنیم، سپس کجچینی شروع میشود و پیلهها را پخته و نخ میگیریم. قبلا تخم ژاپنی، کرهای، ایتالیایی و حتی برزیلی بین نوغانداران توزیع میشد. تلفاتش کم بود، بازدهی بالا. تخم خوب نباشد، هم ضایعات دارد و هم تلفات. کیفیت ابریشم تولید شده هم پایین میآید. »
بر اساس منابع مکتوب، پرورش کرم ابریشم و تولید پیله و نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمیگردد و گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود. در دورههای مختلف تاریخی، تولید و تجارت ابریشم، زمینهساز رقابتهای مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم میشود و بازرگانان اروپایی از مسیر دریای کاسپین، وارد ایران میشوند و ابریشم گیلان مهمترین کالای تجاری بازارهای ایران بوده و نقش پررنگی در اقتصاد دولت ایفا میکرد.
سود حاصل از تجارت ابریشم، مهمترین عامل توجه دربار صفویه به گیلان میشود. به نحوی که تا پیش از صفویه، گیلان توسط حاکمان محلی اداره میشد ولی شاه عباس صفوی، گیلان را ضمیمه دولت مرکزی کرد تا سود حاصل از تجارت ابریشم به دربار صفوی برود. با انقراض صفویه و آشوبهای داخلی، تولید ابریشم نیز دچار افول میشود. در دوره قاجار، بیماری موسوم به «پبریم کرم ابریشم» از یک سو و سیاستهای استعماری، باعث رکود نوغانداری در گیلان میشود.
از نیمه دوره قاجار و با سفر شاهان قاجار به اروپا، تلاش برای استفاده از الگوهای مدرن برای توسعه نوغانداری آغاز میشود و « به دستور میرزا تقی خان امیرنظام»، تعدادی از هنروران ابریشم کاشان برای آموزش علمی ابریشم بافی راهی استانبول میشوند. در گیلان نیز مدارس ابریشم زیر نظر استادان فرانسوی تاسیس و کارخانه ابریشمکشی امینالضرب در رشت راهاندازی میشود. این تلاشها سبب شد تا در اواخر قاجار تمایل به مدرن شدن در زمینه ابریشم نیز تاثیر گذار باشد، تا جاییکه آموزش نوغانداری جزء برنامههای آموزشی نخستین مؤسسه آموزش کشاورزی کشور (مدرسه فلاحت در کرج) قرار گرفت.»
مدرن کردن صنعت نوغانداری در دوره پهلوی شتاب بیشتری میگیرد و با دعوت کارشناسان ژاپنی از سوی دولت، اقدامات موثری در اصلاح باغهای توت و مزارع پرورش کرم ابریشم انجام میشود. این روند تا دهه ۷۰ ادامه مییابد اما عوامل متعددی از جمله، عدم کنترل واردات نخ ابریشم، خصوصیسازی کارخانههای ابریشم کشی، عدم حمایت از بومیسازی فناوری تولید تخم نوغان هیبرید و... کمر صنعت هزار ساله نوغانداری گیلان را میشکند.
برای نسلی که دوران شکوفایی نوغانداری گیلان را ندیده است، تصویرسازی ذهنی باغهای توتی که در سفرنامههای دوره قاجار توصیف شده، شگفتآور است. به عنوان نمونه، «کلاویخو» فرستاده پادشاه اسپانیا (۱۴۱۲ م) درباره ابریشم گیلان مینویسد:« همه گونه ابریشم و پارچه ابریشمی آن به سلطانیه و از آنجا به دمشق و دیگر قسمتهای سوریه و ترکیه صادر میشود.» و یا «جوزافا باربارو» (۱۴۱۳-۱۴۹۴ م) سفیر ونیز در سفرنامهاش مینویسد:« در طول کرانه دریای کاسپین شهرهای بسیاری را دیدهام که بهترین پارچه ابریشمی را میبافتند.» همچنین، «نیکلا شانسون» فرانسوی در دربار صفوی، به نقش ابریشم گیلان در اقتصاد ایران و دربار صفوی اشاره دارد و مینویسد: «گمرک گیلان برای شاه هشتاد هزار تومان که سه میلیون و شش صد هزار لیو میشود، عایدی فراهم میکند.»
از این دست گزارشها کم نیستند و برای نسلی که صنعت پرسود نوغانداری را ندیده، تصور اندازه و حجم۴۲۳ هزار مَن کلاف ابریشم سفید سخت است. (هر من معادل ۳کیلوگرم است) سخت است تصور کنی، تولید ۱۰۰۰ بقچه ابریشم در ایران عصر صفوی یعنی چقدر! ابریشمی که ۸۰ درصد آن توسط مردم گیلان تولید میشد (سید رحمان حسنی، ابریشم در عصر قاجار و تجارت آن از طریق دریای خزر)
زمانی گیلان بخاطر تولید ابریشم، «دارالمنفعت» نامیده میشد و شهرستانهای لاهیجان و لنگرود بیشترین سهم تولید را داشتند. شهرستان لنگرود در دهههای ۶۰، ۷۰ و ۸۰ خورشیدی بیشترین مشارکت در تولید پیله را داشت و پس از آن شهرهای لاهیجان، شلمان، آستانه اشرفیه، رشت، صومعه سرا، فومن، شفت، بندرانزلی و تالش در پرورش کرم ابریشم فعال بودند. (پیشین)
در حال حاضر نوغانداری افتان و خیزان به حیات خود ادامه میدهد و معدود نوغانداران، با تلانبارهای محدود به شیوه سنتی نوغانداری میکنند. افول نوغاندرای نیاز به آمار و ارقام ندارد و از ویرانههای کارخانه ابریشمکشی شادروان امینالضرب در شهر رشت، ساختمان متروکه اداره نوغان لنگرود و کارخانه ابریشمکشی تعطیل شده موسوم به «فلاطوری» لاهیجان - که توسط یک شرکت یونانی تاسیس شده بود و باغ توت «پرنیان »شهر صومعهسرا - که متروک شده است- وضعیت نوغانداری گیلان آشکار است.
ساختمان مخروبه کارخانه ابریشمکشی امینالضرب در شهر رشت
انتهای پیام